طی یک عملیات عجیب و غریب، در حالی که صبح یکشنه برای امضای مدارک ضامنهای وام مسکن به بانک رفته بودیم، گفتیم «آقا؛ فک میکنی بشه ما فردا وام رو بگیریم؟!» گفت اگه اینجوری بشه و اونجوری بشه آره. و با همت پدرِ محیا و پدرِ من و خانواده محترم رجبی، دوستان، آشنایان و...، فرآیند استعلام ضامنها، اتمام مراحل تشکیل پرونده، معرفی به دفترخانه، صدور چک، تحویل پول به خریدار، اثاثکشی، جابجایی و تحویل در کمتر از 24 ساعت اتفاق افتاد و ما الان توی خونهی جدیدیم.
دعا کنید از پسِ قرضها برآییم!
دعا کنید از پسِ قرضها برآییم!
- چهارشنبه ۲۹ شهریور ۹۶