میم صاد آنلاین

خانه‌دار شدن ؛ از رویا تا واقعیت

از روز اول قرار نبود خونه‌ی پدری بمونیم؛ از همون روز اول من و محیا همیشه چشم‌مون به روزنامه‌ها، آگهی‌ها، سایت‌ها و بنگاه‌های املاک بود که قیمت هر محله چقدره و ما چه‌جوری و با چه شرایطی می‌تونیم یه واحد نقلی بخریم. همیشه ماجراهای خانه‌دار شدن اطرافیان برامون جذاب بود...

هزینه ی زندگی تو تهران خیلی بالاست ها، ۲۵۰ میلیون تومن برای یه خونه ی ۵۰ تا ۷۰ متری قاعدتا تو یه جای متوسط رو به پایین تهران خیلی زیاده اونم با وضع حقوق ها و بقیه ی مخارج.
یاعلی
بله و ما با 200 میلیون یه خونه 50 متری توی میدون توحید تونستیم بخریم. خیلی هم سخته و ماهی دو میلیون قسط میدیم!
به این فکر میکنم شما که میخواستین خونه بخرین چرا اینقد دردسر کشیدین برای اماده سازی خونه پدری..وبلاگ صد روزتونو خوندم و با تمام وجود استرس های اون روزهاتونو درک کردم نقاشی و کابینت و تی وی وال و ...خونه خریدنتون خیلی مبارکه..قسط دادن خیلی سخته اما یادتون نره لذت هم ببرین از همه ی این روزا..یادتون نره خودتون ترجیح میدین همین زندگیو..خیلی مهمه که یادتون نره خوشبختین
خب چهار سال اونجا بودیم. چهار سال خودمون رو جمع و جور کردیم، پولامونو گذاشتیم روی هم. خرج کردن هامون برای اونجا هم موجب شد گرون‌تر اجاره بدیمش. ضمن اینکه راهمون دور بود به سرکارهامون. الان محیا با محل کارش پنج دقیقه راه داره. و اینکه لذت می بریم و واقعا به دردسرهاش می ارزید.
خیلی عجله دارم ادامه‌ش رو بخونم :)

برای شما سخته؛ اما برای من که از بیرون به زندگی‌تون نگاه می‌کنم خیلی قشنگه این همدلی‌؛ و تلاشی که دارید می‌کنید تا «باهم» زندگی‌تون رو بسازید. چیزی که الان خیلی کمرنگه.

امیدوارم تا ته‌ش همین‌قدر مصمم و قوی پیش برید :)
:) خوشحالم. قسمت دوم منتشر شد.
اونم خوندم :))
:)
باز خدا رو شکر بعد چهار سال از شروع زندگیتون, همین که عزم کردین,بهش رسیدین
گاهی بین شروع تصمیم و عملی شدنش ,چن سال فاصله میفته. نه از تعلل افراد,از همین بازی هایی که گفتین و سر می دوونن. از نبود حامی و کمک و قرض و غیره...
تبریک به شما
البته که شروعش از همون روز اول بود؛ اما توی این یکسال آخر، جدی تر پیگیری کردیم. ممنون :)
طراحی: عرفان قدرت گرفته از بیان