میم صاد آنلاین

سقوطِ همگانیِ سلیقه

مثل پرسه توی بارونی، مثل حال یه مهمونی، مثل ماه عسل می‌مونی. چی بهت بگم از حالم؟ از خودم و از خیالم؟ تو که حال منو می‌دونی. پای این همه خاطره با دلِ خون، اگه میشه بمون. بری، جونِ منو می‌بری پشتِ سرت. نرو، جونِ دو تامون! از خیال تو دل کندم، از تصورش هم می‌میرم. باور کن. نرو از همه خاطره‌هام. ای رویام! نرو؛ همه‌ی دنیام! من بدون تو تنهام، تو که می‌دونی...

این متن، نه دلنوشته‌ی بنده‌ی حقیر، که «ترانه»ی تیتراژ برنامه ماه‌عسل‌ هستن. ترانه‌ی احتمالاً خیلی گرونی (در حد پنج تا ده میلیون تومان) که روزبه خانِ بمانی زحمتش رو کشیدن و سرودن! (نمی‌دونم این رو هم جزو سروده‌ها به حساب میارن یا نه؟!) من نمی‌فهمم چرا به این چند خط (که البته من بدون اینتر اینجا تایپش کردم) باید بگی شعر و ترانه؟ حداقلش اینه که من از روزبه بمانی، شاعرِ تیتراژ سریال «سرّ دلبران»، شاعر آهنگ‌های اختصاصی «بدون تاریخ بدون امضا»، «لاتاری» و «اسرافیل» انتظار ندارم. 

می‌دونید ماجرا چیه؟ ما حاضریم به خاطر پول و توجه، هر کاری بکنیم. منِ خبرنگار، حاضرم (برای درآوردنِ نانِ شب) در مدح و ثنای مدیرانی که اندازه‌ی خواهرزاده‌ هفت ساله‌ی من درک و شعور ندارن، بنویسم. منِ آهنگساز، حاضرم برای ادامه حضورم توی فضای موسیقی، کارهای تتلو و ساسی‌مانکن و جی‌جی رو هم بسازم. منِ نویسنده، حاضرم به خاطر پول و سابقه و رزومه، سریالی بنویسم که می‌دونم دور ریختنِ بیت‌الماله. منِ تهیه‌کننده حاضرم به خاطر جلب نظر اسپانسر و مردم و پول و توجه، تیتراژ برنامه‌م رو بدم به «مسیح، آرش ای‌پی» بخونن! منِ بازیگر، به خاطر دیده شدن حاضرم توی هر کارِ شونه‌تخم‌مرغی بازی کنم. این چرخه ادامه پیدا می‌کنه (نه فقط در حوزه فرهنگ و هنر، که توی تمام حوزه‌ها) و می‌بینیم ما حاضریم کیفیت رو همیشه فدا کنیم. 

و همینجوری میشه که می‌بینیم فیلم‌های خوبمون از فیلم‌های زرد، کمتر می‌فروشن. بلیت‌های کنسرتِ محمد معتمدی پرنمی‌شه اما برای خرید بلیت کنسرت امثال مهدی احمدوند و محسن ابراهیم‌زاده سرودست می‌شکونن. تئاترهای خوبمون با شصت درصد تخفیف به فروش میرن و تئاترهای بی‌محتوا، به اجرای ویژه می‌رسن. کتاب‌های خوب پونصد تا تیراژ پیدا می‌کنن و «همه چیز درباره طب سنتی» میلیاردی توی نمایشگاه کتاب می‌فروشه. سایت‌های بیتوته و نمناک توی پنجاه سایت پربازدید ایرانی قرار می‌گیرن و سایت‌های بامحتوا، حتی توی ده هزار سایتِ اولِ ایرانی‌ها هم جا ندارن.

من بابتِ این سقوطِ سلیقه‌ی عمومی نگرانم. بیشتر از نگرانی، غمگینم. 
با اینکه شعره مناسبه ماه عسل نیست منم موافقم، واقعا چه تفاهمی با ماه عسل داره؟ 
به اینکه شاهد تنزل معنی تو شعرها(تو همه نوع اهنگ) هستیم هم موافقم، ولی با اسم خواننده‌هایی که گفتین،مثلا من رپ دوست ندارم در صدرش هم حسین تهی ولی اهنگهای پاپ مثل محسن ابراهیم‌زاده که گفتین رو دوست دارم،میشه بگن من بد سلیقه‌ام؟ یا من میتونم بگم کسی که رضا یزدانی گوش میکنه بد سلیقه است؟قطعا نه! به نظرم این اسمش سقوط نیست تنوع سلیقه است، نه میشه اونی که پاپ یا رپ یا راک و متال و ... رو دوست داره کج سلیقه دونست نه اونی که سنتی دوست داره، هر کس به تناسب فرهنگ و سن و دغدغه و حال و هواش یه نوع اهنگ و خواننده رو دوست داره دیگه.

بد بودن شعر وقتی بیشتر احساس میشه که میفهمی ترانه‌سراش کی بوده.
+ من خودم از محسن ابراهیم زاده و سامان جلیلی و علیرضا طلیسچی تا محمد معتمدی و همایون شجریان و کاکوبند و پازل بند و هر چی که فکرشو بکنی، می شنوم. اما خودمونیم... تفاوت کیفیت زیادی بین متن/ملودی/تنظیم/صدا ی کارهای خواجه امیری با امثال محسن ابراهیم زاده هست
سطح علائق و سلایق و همه چیز مردم وحشتناک تنزل کرده.
موافقم باهاتون و خیلی هم بهش فکر می‌کنم.
از گوش موسیقیایی گرفته تا همه چیز.
موسیقی و سینما و ... اینارو که خودتونم مثال زدید.
منم کتاب‌رو مثال می‌زنم. 
خلاصه که اتفاق دردآوریه.
کاش چاره‌ای بشه، ریشه‌یابی‌ بشه، کاش مداوا بشه این پایین آمدن‌ها. کاش افرادی که سطوح بالاتری دارند برای خاطر مردم یک قدم پایین بیایند و دست مردم رو بگیرند و پله پله بالا ببرن.
رسانه ها خیلی موثرن؛ وقتی رسانه های خصوصی دنبال پولن و هر مبتذلی رو تبلیغ میکنن؛ و رسانه های عمومی / دولتی به خاطر ناآگاهی مدیرانشون، مبتذل ها رو تبلیغ میکنن؛ این میشه که فاخرها در مبارزه با مبتذل‌ها کم میارن و اینی میشه که الان شده
اتفاق جدیدی نیست
ساسی مانکن و امثالهم هم از دوازده سال پیش معروف شدن
همون موقعی که جامعه موسیقی در حال شعار دادن بودن و حاضر نبودن صدای جدید به مردم معرفی کنن
شاعرا حاضر نبودن ترانه رو کمی ارزونتر بفروشن
همون موقعی اومدن بالا و سلیقه موسیقیایی مردم شدن که ارشاد به موی یار و دست دلبر گیر میداد اما حواسش نبود که اینا راه بهتری واسه وارد شدن به صنعت موسیقی بلد بودن
من یادمه ساسی مانکن از بلوتوث معروف شد. از ابزاری که در دسترس بود
نه خودش رو قبول دارم نه بقیه اونایی که مثل ساسی مانکن معروف شدن
اما جبهه گیری محمد معتمدی و ... هم نمیفهم
. باید بپرسید جای اعتراض چیکار کردن؟ دو نفر از همین محسن ابراهیم زاده ها رو آوردن باهاشون همکلام شن؟ همکار نه فقط حرفشونو بشنون! نه!
 چون جبهه گیری دارن نسبت به صدای نپخته، نسبت به کم سوادا، نسبت به تازه کارا
همین میشه که سلیقه مردم میشه بهنام بانی و اگه محمد معتمدی بخونه میگن دلمون گرفت، چقدر ایرانیه، چقدر غمگینه و ...
باید یه کاری کرد، متخصصا بیا جلو!
تا سلیقه مردم نشه شوخیه مگه بذاری بری نمونیه دستکاری شده...

امثال محمدمعتمدی ها با گفتنِ اینکه نیازی به تبلیغات وسیع و دیده شدن گسترده ندارن، کار رو دارن خراب میکنن
من وقتی ترانه هاش رو از دهان داریوش اقبالی شنیدم-مثل:ترانه ی مهتاب-طلیعه ی ظهور یه سرفراز دیگر یا یه قنبری جدید رو میدیدم(مخصوصا اون ترانه ای که برای فتنه ی88و درحمایت از فرقه ی سبز گفت که در مصرعیش با تلمیح به ماجرای ندا آقا سلطان،میگفت"عکس تو با سرمه ی خون چشم 2نیا رو گرفتِ!".).بعدتر دیدم پرکاریش بهش ضربه زد.
معتمدی هم بنظرم چوب حضور زیادش رو خورد.بکارت حضورش رو از دست داد وقتی به سینما اومد و بعد از اینکه چند چیز بی ربط با کارای قبلی خودش خوند کلا از نظر مخاطباش نزول کرد.
+به عد2لا روا بگو اگر اسپانسر میارن،تیتراج ویدیو چک رو هم بدین همین مسیح و آرش ای پی اینا بوخونن! D:
++موسیقی هم کلا چیز خوبی نیس و بنابر قولی حرام است!
+++در مورد نزول سلیقه چندان باهات موافق نیستم.ما تیپای مختلف آدم از نظر سلیقه داریم.همین الان برخی دوستان من همچنان با آمنه آمنه دستمال میگردونن،بضیاشون از باعث تمدید کنسرت اولافور  آرنالدز شدن.من هم که ویدیو چک میبینم!D:
فتنه ی 88؟ فرقه ی سبز؟ این چه ادبیاتیه پسر!
اجازه بدید که بگم خیلی با شما همدردم....

امروز حتی اخبار هم میخوان صد در صد سفارشی کنن. اخبار روز. از هنر چه انتظاری داری برادر. هنر سیخی چند؟ الان هنر ناب پوله. پول هم هنر نابه. جانم فدای آدمهایی که قد خواهر زاده ی هفت ساله ی شما شعور ندارند..... جانی چند؟ خونی چند؟ سَرَم چند؟ تَنَم چند؟ علمم چند؟ هنرم چند؟ نزاکتم، ادبم، فهمم، شعورم، همه با هم چند؟ میفروشم. به ریالی، به قد یک لقمه ی نان...
مشکل دقیقا این پول محور شدنه ست. اینکه خصوصی شدیم اما اشتباه خصوصی شدیم
يكشنبه ۶ خرداد ۹۷ , ۱۶:۰۰ قاسم صفایی نژاد
درسته حرفتون. البته با یه نکته کامل‌تر هم میشه. مثلا محمد معتمدی تبلیغاتش ضعیفه. من از وقتی صداشو شنیدم با اینکه خیلی اهل موسیقی نیستم اما دانلود کردم و گوش میدم اما این چند سال هیچ جا ندیده بودم تبلیغی که بدونم همچین خواننده ای هم وجود داره. 

تبلیغ همچین آدم هایی، وظیفه‌ی رسانه های عمومی ه؛ چون پولی ندارن که توی بخش خصوصی تبلیغ بدن. 
حرفت که کاملا درسته!
اما در مورد بند آخر، اینی که میگی اصلا روند ثابت دنیاست! در هر جای دنیا آثار خوب و جدی سخت تر و کمتر میفروشن، دیده نمیشن، کم دیده میشن و آثار دم دستی تر بهتر و بیشتر میفروشن و صدا میکنن و...
با دو تا تفاوت! اونجا عمده آثار بازاری حداقلی از کیفیت رو دارن، و آثار جدی هم حداقل ثابتی از مخاطب رو! اما فازغ این دو تفاوت (که تفاوتهای جدی و دردناکی هم هستن) بند آخر مشکل بزرگ تمام دنیاست!
توی همه جای دنیا، آثار فاخرتر حداقل حمایت دولت/حکومت رو دارن. اینجا اما حتی نهادهای دولتی هم از امثال تتلو حمایت میکنن، ناو در اختیارش میذارن و بهش پول میدن که آهنگ براشون بخونه.
1- از وقتی یکی از کامنتا گفت چاق شدی آواتار خذف شده بود، الان نصفه برگشته. :)))

2- تیتراژای ماه عسل همیشه در وصف یار رفته و عاشقانه و دلشکسته بوده، اون بیااا تا پیدا شم تو بااااش تا من باشم با حذف چند بیت میشد ربطش داد به ظهور آقا،فقط!! :))

3-خود ماه عسل هم همچین تحفه ای نیست به نظر من، که تیتراژ فاخر بخواد. همون در حد شونه تخم مرغیه با لعاب بیشتر. کلید اسرارِ لایو رو آنتن زنده شد برنامه آخه؟
1. :))))
2. همه شون با اسمِ اینکه برای خدا گفته شدن مجوز گرفتن البته!
3. بحث تحفه بودن نیس... برنامه‌ی گرونیه و بیشتر توی چشم‌ه؛ جا داره برای تیتراژش بیشتر انرژی گذاشته بشه
جدا از اینکه تولیدکننده‌های محتوامون به این سمت و سو رفتن و حرفتون صحیحه. به نظر می‌رسه مصرف کننده‌هام ذائقه‌شون تغییر کرده. اینکه چرا و چطور؟ سوالیه که همیشه داشتم. چطور میشه که مثلاً طی چند سال ذائقه شنونده‌ها از موسیقی فاخر و سنتی به سمت موسیقی پاپ و سطح پایین متمایل میشه؟ یا چطور می‌شه که کتاب‌خوان‌هامون یکباره به سمت کتاب‌های سطحی و م.مؤدب‌پوری متمایل میشن؟ و از شعرهای سنگین و اعتراضی می‌رسیم به همچین شعری که داخل پست بهش اشاره شد؟
قدرتِ رسانه. اینکه رسانه هامون رو کسانی مدیریت میکنن که درکی از قدرت خودشون ندارن.
طراحی: عرفان قدرت گرفته از بیان