میم صاد آنلاین

یعنی درد...

درد
یعنی غم داری بخندی به روت نیاری
درد
یعنی دورت شلوغه و کسی نداری
درد
یعنی تو خاک خودت غریب دیاری
درد
یعنی شرمنده ی سفره ی بچه‌هاتی
درد
یعنی بدهکار عمر و لحظه هاتی
درد
یعنی دلتنگ دلیل خنده‌هاتی
...
درد نون و درد بی یاری
دردی که از آشنا داری
درد بی خوابی و بیداری
واسه فردات

باور اینکه خیلی تنهایی
وصله ی ناجور دنیایی
عمریه بیخودی تو رویایی
خالیه دستات

وقتی که دستِ بسته نشستی و خسته ای
حتی به غصه هات وابسته ای
زندگی تو این شرایط یعنی درد

من درد مشترکم منو فریاد کن
همدرد اگه نیستی گاهی ازم یاد کن
من از خودم بریدم و
به انتها رسیدم و
از هر غریب و آشنا پُرم...

پی‌نوشت: بارون به شدت غمگینی‌ه
طراحی: عرفان قدرت گرفته از بیان