میم صاد آنلاین

مطبوعات رو دوست داشته باشیم

میگه اینقدر پولت رو نریز دور؟ با تعجب میگم ها؟ میگه این مجلات مزخرف چیه هر هفته هفت-هشت-ده تومن خرجشون می‌کنی؟ با وجود اینترنت مگه هنوز کسی مجله می‌خونه؟ جوابی بهش ندادم.
من از وقتی یادم میاد بخش زیادی از پولِ ویژه‌ی تفریحاتم رو خرج مجلات و مطبوعات کردم. از دوران راهنمایی که روزنامه جام‌جم می‌خریدم و دبیرستان که همشهری جوان توی سبدِ ثابت خرید هفتگی قرار گرفت تا الان که سه سالی هست هر هفته همشهری‌جوان و هر ماه مجله داستان، مجله بیست و چهار و فیلم‌نگار رو می‌خرم. خط‌خطی هم مشترکش هستم و میاد جلوی در. اصلا هم احساس نمی‌کنم خرج اضافه‌ای هستن یا پولم رو دارم دور می‌ریزم.

کاش مطبوعات رو دوست داشته باشیم؛ به نظر من، مطبوعات چه روزنامه‌ها و چه مجلات مرزِ بین اینترنت و کتاب‌ند؛ یعنی به عمقِ کتاب نیستن اما نمی‌ذارن مخاطب توی سطحِ اینترنت بمونه... موافقید؟!

یه روز خوب میاد

من اولین بار سال هشتاد و پنج بود فکر کنم که به نمایشگاه مطبوعات رفتم؛ روزهایی که هنوز با نمایشگاه کتاب مشترک بود و حضور چهره‌های شاخص فرهنگی و هنری و ورزشی و سیاسی، جذاب‌ترین بخش نمایشگاه!
سال هشتاد و شش بود که اولین بار نمایشگاه جدا شد و اگر اشتباه نکنم رفت کانون پرورش فکری؛ جایی که اولین قرارهای وبلاگی و همشهری جوانی را آنجا گذاشتیم و سلبریتی‌های من آن روزها، نویسندگان مطبوعات بودند نه میهمانان غرفه‌ها.
از هشتاد و هفت خاطره ندارم اما یادم هست از هشتاد و هشت به بعد، نمایشگاه هیچوقت نمایشگاه جذاب قبل از آن روزها نشد؛ غرفه‌های مهوع خبرگزاری‌های فارس و خبرنامه دانشجویان و... فضا را با لجن‌پراکنی‌ها کثیف کرده بودند و جای نشریات حرفه‌ای، سبز بود.
پارسال که نرسیدم کامل نمایشگاه را بگردم؛ این طور که از اوضاع زمان و کار تا آخر هفته مشخص شده هم به نظرم امسال هم نمایشگاه‌مطبوعات‌گردی در کار نیست.
...
چقدر دلم برای مطبوعات این مملکت می‌سوزه و چقدر دلم تنگه برای نوشتن توی مجله، روزنامه، سایت! به قول سروش هیچکس، «یه روز خوب میاد...» نه؟!
طراحی: عرفان قدرت گرفته از بیان