میم صاد آنلاین

مراقب هیولای درون‌مان باشیم!

همه‌ی ما یک هیولای بزرگ پنهان توی خودمون داریم؛ که فقط سرِ بزنگاه خودشو نشون میده.

هیولا، سریال پرسروصدای مهران مدیری، با طرح و متن پیمان قاسم‌خانی، فقط گوشه‌ی کوچیکی از این هیولای درون ما ایرانیان دهه نود شمسی رو بهمون نشون داد؛ که ما آدم‌های به اصطلاح معمولی، دزدها و مختلس‌های خوبی هستیم اما اصولاً موقعیتش پیش نمیاد که دزدی کنیم.

از نظر فنی و کیفی، انتقادات زیادی به سریال وارده، جزییات دیالوگ‌ها و متن‌ها می‌تونست خیلی بهتر باشه، پرداخت شخصیت‌های فرعی از جمله کاراکتر محمد بحرانی می‌تونست خیلی بهتر باشه... اما الان بحثم فنی و تکنیکال نیست.

در مقابل؛ فحوای سریال، جانِ کلام نویسنده، قابل ستایش‌ه. که چطور به سادگی سقوط شرافت ما آدم‌های معمولیِ مال‌باخته و مثلا اهل فرهنگ و هنر رو تصویر کرد. که چطور با طنز، اوج اختلاس‌ها و فسادهای داخل هولدینگ‌های متصل به قدرت رو به سریال تبدیل کرد. که چطور کاریکاتوری از همه‌ی ما مردم ایران رو طراحی کرد که به جای خنده باهاش گریه می‌کردیم.

امیدوارم همکاری پیمان قاسم‌خانی و مهران مدیری با هم ادامه داشته باشه و شاهد آثار سینمایی مشابه (البته با کیفیت فنی بالاتر) از این زوج کاری خلاق و باهوش باشیم.

بازنشر از اینستاگرام خودم

زرد؛ تلخ و رمزآلود مثل سینمای فرهادی

هفته گذشته فیلم زرد رو دیدم. برخلاف نظر دوستان و آشنایان؛ من فیلم رو خیلی دوست داشتم. ریزه‌کاری‌های زیادی داشت که حواس نویسنده و کارگردان به خیلی‌هاشون بود و یه سری رو هم از دستش در رفته بود. 


دغدغه کارگردان روی ناگفته‌های زندگی آدم‌ها و قایم کردن بعضی اتفاقات ریز خوب بود. روابط بین شخصیت‌ها (با اینکه تقریباً دیگه داره تکراری میشه که چند تا جوانک دور هم شاد و خوشحالن اما اتفاقاتی باعث تلخی بین‌شون میشه) بد نبود و در طول فیلم حتی با اضافه کردن یه سری جزییات بهتر شد. خرده‌داستان‌ها عالی بودن و ریتم اتفاقات هم مناسب بود.


نمیشه بهش نمره 7 و 8 (به سبک آی‌ام‌دی‌بی) داد اما توی فیلم‌های ایرانی نمره قابل قبولی می‌‌گیره. سه ستاره مثلا!

اتحادیه ی ابلهان

می دونید چرا این همه همایش ها و رویدادها رو برگزار می کنید و آخرش نتیجه ای که می خواید حاصل نمی شه؟ چون فقط اسماشو عوض می کنید.
«اتحادیه ی ابلهان»، جان کندی تول، ترجمه ی پیمان خاکسار

تصمیم کبری

بعضی وقت‌ها یه پیشنهادی بهت میشه که نمی‌تونی ردش کنی؛ ولی قبول کردنش هم خیلی دل و جرئت میخواد. اینجور تصمیم‌ها رو اسمشون رو گذاشتم «تصمیم کبری» نه اون کبرای کتاب‌های درسی؛ بیشتر بزرگی تصمیم مدنظره.
امیدوارم از این آزمون هم سربلند بیرون اومده و به قول گزارشگرهای تلویزیون چیزی از ارزش‌هامون کم نشه.

نفحات نفت

میخواستم بریده‌هایی از کتاب نفحات نفت رضا امیرخانی رو اینجا منتشر کنم، دیدم اصلا نمیشه! هر کس رو که میخوام ترغیب کنم بخونتش، باید بگم حتما برو و کل کتاب رو بخون... حتی نیاز به دمو و تبلیغات نداره.
طراحی: عرفان قدرت گرفته از بیان