آخرین روزهای پارسال بود که توی شیرتوشیریها مخارجمون (که به واسطه خریدهای شبِ عیدی، معلوم نبود چقدر داریم خرج میکنیم!) علاوه بر تمدیدِ اکانتِ فیدیلیو (تخفیف همیشگی روی رستورانهای منتخب)، اکانتِ تیوالپلاس هم گرفتیم. این اکانت که امکان دیدن نمایشهای منتخب رو با حدود پنجاه درصد تخفیف میده، ما رو مجبور کرد بعد از عید چندتا نمایشِ مختلف ببینیم...
«دیابولیک؛ رومئو ژولیت» رو روزهای اولِ بعد از تعطیلات نوروزی دیدیم. نمایشی تقریباً طنز با بازی نوید محمدزاده، بهرام افشاری و ستاره پسیانی که نظر من رو جلب نکرد. بازتولیدِ معمولی از داستان معروفی که سعی شده بود با اضافه شدن مونوپاد و ماشینِ بازی و سیگار و چند اِلِمان دیگه متفاوت از اجراهای دیگه باشه اما هیچکدام از این متریالهای اضافه، اررش افزودهای به اصلِ داستان اضافه نکرده بودن. در نهایت، موقعِ خروج از سالن، مردم اینکه نوید محمدزاده رو از نزدیک دیده بودن، بیشتر از محتوای نمایش براشون جذاب بود و این یعنی، «دیابولیک؛ رومئو ژولیت» یا روایتِ آتیلا پسیانی از این داستانِ معروف، مخاطبها رو به سالن نکشیده بود و بیشتر، حضور ستارههای سینما و تلویزیون باعث پرفروش شدنِ این نمایش شده بود.
«دیور» نمایش دیگهای بود که من نرفتم و محیا با یکی از دوستان رفت و دید. ازش میخوایم که نقدشو بنویسه!
«زهرماری» رو اولین روزهای اردیبهشت رفتیم و دیدیم. سالن پالیز اجرا میشد. علی احمدی (پسرِ خسرو احمدی) بعد از «پپرونی برای دیکتاتور» نشون داد که واقعا توی کارش داره استاد میشه. بازیِ تینو صالحی و نادر فلاح به مراتب از بازی سلبریتیهای تلویزیون و سینما یعنی هستی مهدوی و علی شادمان بهتر بود. داستان هم متفاوت از نمایشهای همیشگیِ روی صحنه بود. من روایتِ رئالتایم از وسطِ مراسمِ ختمِ مادرِ چهار خواهر/برادرِ داستان رو دوست داشتم. نقدهای اجتماعی خوبی داشت و طراحی کاراکترها هم خوب بودن. (این نمایش تا سوم خرداد روی صحنه ست / خرید بلیط)
«آنسوی آینه» هم کارِ علی سرابیِ نازنین بود. من «برنارد مرده است»ش رو دوست نداشتم اما این کار واقعا خوب بود. جدا از متنِ خانم فلوریان زلر که بسیار قوی نوشته شده بود، هم کارگردانی علی سرابی، هم بازیِ هر چهار بازیگر درخشان بود. فقط به محیا گفتم اگه مردم میدونستن مارال بنیآدم همسرِ علی سرابیه، احتمالا شوخیهای جنسی و اروتیکِ ماجرا رو راحتتر هضم میکردن. از خوبیهای این نمایش همین بس که من و محیا تا آخرِ شب درباره محتواش حرف زدیم و واقعاً ما رو به فکر فرو برد. بُعدِ سرگرم کنندهی ماجرا و بارِ کمیکش هم که هیچ. (این نمایش تا جمعه روی صحنه ست / خرید بلیط)
جمعه هم قراره «کلاه آهنیها» (خرید بلیط) رو ببینیم. کاری که به نظر جذاب میاد، نظراتِ کاربرانِ تیوال مثبت بوده و جدا از این، من اصولاً نمایشهای کمدی/طنز رو بسیار میپسندم.
همهی اینها رو گفتم که بگم اگه دوست دارید تئاتر زیاد ببینید و به خاطر هزینهها کمتر سراغش میرین، اکانت تیوالپلاس بهانهی خوبیه که به خاطرِ تخفیفها هم که شده آدم ماهی یه بار تئاتر ببینه و حالش خوب شه. (خرید)
پینوشت: ایدهآلم اینه که نقدِ تخصصیتری از آنچه میبینم، میشنوم و میخونم توی اینجا یا سایتم بنویسم اما عطف به بحثِ بنیادینِ مفهومِ وبلاگ نویسی در عصرِ معاصر(!)، هی نشده و نمیشه. کلاً بد نیست آدم یه جا لیست کنه که کی و کجا و چطور چه تئاتر/فیلمهایی دیده و چه کتابهایی رو چه زمانی خونده. (ایدهی استارتآپ!)
- چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۹۷