امروز توی اتوبان، دو جای مختلف، دو تا رانندهی نسبتاً محترم، وقتی از خروجی مدنظرشون گذشته بودن، به جای پذیرفتن اشتباه و تحمّلِ دور شدن مسیر و پس دادن تاوان اشتباهشون؛ تصمیم گرفتن که دنده عقب تمام مسیری که اشتباه اومده بودن رو برگردن. به چه قیمتی؟ به قیمت خطر و ترافیک برای رانندگانِ پشت سری؛ از جمله من!
این یه مثال خیلی ساده از اتفاقات جامعه امروزِ ماست؛ اشتباهاتی که قراره به قیمتِ سرویس شدنِ دهانِ(!) دیگران، پذیرفته نشه. از رستورانی که دخل و خرجش نمیخونه اما با پایین آوردن کیفیت و بالا بردن قیمت میخواد جبران کنه و راننده تاکسیای که عدم مدیریت مالی زندگی شخصیش رو سرِ مسافرهاش خالی میکنه تا مدیری که برای هزینه اشتباهاتش، از جیبِ بیتالمال هزینه میکنه یا تقصیر رو گردن کارمندهای بینوا میندازه.
به شکل ناجوانمردانهای دیگه مردم رو دوست ندارم. وقتی فلاکت و بدبختیشون رو میبینم، دیگه مثل هشت سال پیش نمیگم «با هم درستش کنیم»، میگم «حقتونه؛ هر چی سرتون بیاد حقتونه. اشتباه کردید و تاوان اشتباهتون رو پس بدید. شما باید بدتر از این روزها رو ببینید...» بیرحمانهست نه؟!
- دوشنبه ۱۷ مهر ۹۶