یادم نمیاد آخرین بار کی دعوا کردم؛ از وقتی عقلم رسیده و تقریباً خودم برای خودم تصمیم گرفتم، دعوا نکردم. البته منظورم از دعوا بزن بزنهها؛ اینکه سرِ یکی داد بزنی یا توی خیابون یکی چهار تا فحش بده تو هم چهار تا فحش بدی رو دعوا به حساب نمیارم. دعوا یعنی یه مشتی بخوری یا مشتی بزنی، چک و لگدی حوالهی کسی کنی یا چک و لگدی حوالهت کنن!
توی رانندگی چندین و چند بار موقعیتِ دعوا پیش اومده اما همیشه من کوتاه اومدم و سعی کردم درگیریم لفظی باشه تا فیزیکی؛ اما نمیدونم چهجوریه که بعضیا رِبهرِ دعوا میکنن و مثل کاراکترهای منقیِ توی فیلمها، هر چند وقت یکبار با سر و صورت خونی یا لباسِ پاره میرن خونه. چی میشه که با کوچکترین بهونه دست به یقه شده و همدیگه رو کتک میزنید؟
بعد از التحریر: این نوشته هیچ بهانهای نداشت و همینجوری نوشته شد.
پینوشت: یکی میگفت باید توی سدکرج (آبِ تهران) هر روز یک کیلو فلوکستین (قرص آرامبخش قوی) بریزن تا مردم کمی آرومتر باشن. به نظرم جا داره دولت اینو عملیاتی کنه :))
- شنبه ۳ تیر ۹۶