کارفرما بودن هنر ه؛ من خودم مطمئنم کارفرمای خوبی نیستم! چون نه تنها هنرش رو ندارم، که انقدر مهربونم(!) که به هیچ درخواستی نه نمیگم و به همین خاطر نمیتونم کارفرمای موفقی باشم. کافرما باید خشن باشه، راحت «نه» بگه و قاطع باشه! سه مولفهای که من ندارم و احساس میکنم خیلیهای دیگه هم ندارن. نه اینکه استعدادش رو کلاً از بیخوبن نداشته باشیمها؛ اصلاً بهمون یاد ندادن. نه دوران راهنمایی و دبیرستان درسی برای مدیریت وجود داشته و نه رشتههای مدیریت چیزی برای ارائه داشتن.
به نظرم جا داره یه فکر اساسی برای نسل بعد بشه. که به جای آموزش ساخت پنیر توی کتاب حرفهوفن، مدیریتهای کوچیک به بچهها یاد بدن.