از نظر من، هیچی جای کاغذ و چاپ روی کاغذ رو پر نمیکنه! دارم بعد از نزدیک به ده سال شبانهروز در فضای مجازی بودن، به این فکر میکنم که کلاً هویت مجازیم رو با یه دکمه بریزم توی زبالهدان تاریخ و «واقعی» زندگی کنم...
داریم بالاخره بعد از یکسال شکنجه، از چنگال اینترنت مخابرات (که جز دزدی ازش چیزی ندیدیم!) رهایی پیدا میکنیم. درود بر روح موسس 4G که ما را از شر ADSL راحت کرد. این اولین نوشته با اینترنت مودم همراه سیم کارت آخرین نسل ایرانسل است. #تبلیغ
- میم صاد
-
چهارشنبه ۴ آذر ۹۴
رفتم و داستانی نوشتم که آقایی کل روز نشسته پای تلویزیون و در مسابقات تلویزیونی شرکت میکند و هی ساعت دیواری برنده میشود و در نهایت بهعنوان کارآفرین برتر و بعد چهره ماندگار ازش تقدیر میکنند. داستان پذیرفته شد و مجوز گرفت. آقاهه گفت طرح جلد کو؟ مجوز گرفتی؟ گفتم نه. گفت بدو بگیر و بیا. عنوان کتاب را هم گذاشته بود مردی که ساعت دیواری شد. عنوان را حذف کردند و گذاشتند جوان موفق ایرانی چطور باعث افتخار خود، خانواده، مردم و تلویزیونش شد؟
میگن کم شده اما هر چقدر هم از صد میلیون تومنی که پارسال به برگزیدههای جایزه جلال دادن کم کنن، باز هم خیلیه؛ حداقل واسه یه نویسنده خیلی زیاده. دارم فکر میکنم اگر کتاب نوشتم، کاندید شم هم عالیه!
دیروز توی یه همایش مزخرف و بیخاصیت، به لطف برنامه طاقچه، کتاب «ماهی سیاه کوچولو» صمد بهرنگی رو دانلود کرده، خواندم و خیلی هم لذت بردم. دم سازندگانش گرم...
- میم صاد
-
چهارشنبه ۲۷ آبان ۹۴