میم صاد آنلاین

فقط آلمان

چقدر بازی‌های امسال یورو بی‌حالن. بی‌حال‌تر از بازی‌ها، گزارشگرهای درب و داغونی هستن که جونِ بازی‌ها رو می‌گیرن. به نظرم باید یه پول ویژه بدن، همه رو عادل گزارش کنه!

برون سپاری

الان حس دولتی رو دارم که هیچ کاری رو نمی‌خواد و یا بهتره بگم نمی‌تونه برون‌سپاری کنه! خیلی بد ه که کاری رو که به کسی می‌سپری، نمی‌تونی بهش اعتماد کنی و مطمئن باشی که حتماً کارش رو درست انجام میده. بعد همش استرس داری و اعصابت بابت کم‌کاری طرف مقابل خرد میشه. اونجاست که میگی خب چرا از اول خودم این کار رو انجام ندادم؟ و کار رو خودت انجام میدی؛ بی منت...

دیالوگ

+ حرفت و باور کرده بودما!
- خب واسه اینکه من خیلی طبیعی بازی کردم!
+ نه.. واسه اینکه من خیلی بهت اعتماد دارم...

شما جیب ما رو نزن!

به قول سریال پادری، به ضرس قاطع می‌تونم بگم هرجا راهنمایی رانندگی هست، ترافیک هم یا به وجود میاد یا تشدید میشه! اصلا نفسِ حضور اینا باعث ترافیک میشه. ماشین‌شون رو هرجا پارک کنن تا شعاع چند کیلومتری قفل میشه. 
حکایت‌شون حکایت بانک ملی‌ه که قرار بود «هر جا سخن از اعتماد است، نام بانک ملی ایران می‌درخشد» اما این روزها هر جا سخن از بی‌اعتمادی است، نام بانک ملی ایران به چشم می‌خورد! دوستان راهنمایی رانندگی هر جا هستن، ترافیک رو هم با خودشون میارن. آقا ما نخوایم شما راه رو باز کنی کیو باید ببینیم؟ با تشکر!

تبِ یورو

خوب شد که آلمان قدرتمند شروع کرد و تنها تیمی بود که با اختلاف دو گل تونست بازیش رو ببره... ایشالا بریم واسه قهرمانی :)

یک اتفاف خوب

بالاخره بعد از دو ماه و بیست و چهار روز، فردا رسماً یه پروژه بزرگ آغاز میشه. دعا کنید براش...

پروژه اندر پروژه!

وقتی شیش تا پروژه توی هم قاتی می‌شن و نمی‌دونی که کدوم کِی باید دست کی برسه، اونوقته که مدیریت زمان و مدیریت پروژه و اینها معنی پیدا می‌کنه. الان از اون روزهای دوگانه‌ی تلخ/شیرین‌ه که هم مدیریت چند تا کار با هم لذت‌بخشه و هم عذاب‌آور.

دوستِ ایام ترافیک!

بعد از نزدیک به پنج ماه بردمش کارواش ؛ وضعیت جوری بود که دیگه از شیشه عقب چیزی دیده نمی‌شد و رسما آینه‌های بغل هم حضورشون بی‌معنی شده بود. 
بعد از کارواش؛ تنها مشکلی که الان به وجود اومده، اینه که وقتی کنار خیابونه سخت پیداش می‌کنم! به اون رنگ خاکستری ِخاکی عادت کرده بودم.
داره سه سال میشه که بدون اینکه یه بار منو کنار خیابون بذاره، هر روز و شب بی‌ملاحظگی‌هام توی دست اندازها رو می‌بخشه! هنوز هیچی نشده دلم براش تنگ میشه...

امیر بی‌گزند

فقط اومدم بگم توی این ماه رمضون، با کمک آلبوم چاوشی تحمل روزه را راحت‌تر کنید!

معمای سرعت اینترنت به زبان ساده

هنگام خرید اینترنت پرسرعت از شرکت ارائه‌دهنده، سرویس‌های متفاوتی با سرعت‌های ۱٢۸، ٢۵٦، ۵۱٢ و یا بالاتر با واحد کیلوبیت بر ثانیه پیشنهاد می‌شود. نرخ بیت یا بیت بر ثانیه به این معنی است که در مدت واحد زمان، چه مقدار اطلاعات از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر ارسال می‌شود. از آنجایی که سرعت سرویس برحسب بیت بر ثانیه بوده ولی واحد اندازه‌گیری سرعت دانلود بر روی سیستم‌های کامپیوتری بایت بر ثانیه است، برای محاسبه سرعت دانلود باید مقدار بیت بر ثانیه را تقسیم‌بر عدد 8 کنیم. ذکر این نکته حائز اهمیت است که سرویس ADSL یک سرویس اشتراکی (shared) بوده و پهنای باند بین 1 تا حداکثر 8 کاربر تقسیم می‌شود که به‌اصطلاح ضریب اشتراک 1 به 8 نامیده می‌شود. به‌طور مثال اگر شما سرعت 8 مگابیت برثانیه (8192 کیلوبیت) را خریداری کنید، در بهترین حالت سرعت دانلود شما 1 مگابایت بر ثانیه یا 1024 کیلوبایت بر ثانیه (8192 تقسیم‌بر 8) خواهد بود. اگر برای سرویس فوق بخواهیم ضریب اشتراک 1 به 8 را نیز اعمال کنیم، می‌بایستی مجدداً عدد 1 مگابایت بر ثانیه را تقسیم‌بر 8 ‌کنیم و سرعت 128 کیلوبایت بر ثانیه حاصل خواهد شد. بنابراین سرعت دانلود به ازای سرویس 8 مگابیت بر ثانیه، در بدترین و بهترین حالت 128 کیلوبایت بر ثانیه و 1024 کیلو‌بایت بر ثانیه خواهد بود.
منبع: های‌وب

غیر قابل پخش

کاش یه شبکه اجتماعی هم بود، ادم بدون هویت خودش هر چی دلش می خواست، به خصوص حرف های غیرقابل پخش بنویسه و جیگرش حال بیاد! :))

ماه رمضان؟! نه!

نوشته بود حالا که با عربستان برای رفتن به حج تمتع به توافق نرسیدیم، بیاین در این دوره از رقابت‌های ماه رمضان شرکت نکنیم و روزه نگیریم! واقعا توی این گرمای طاقت‌فرسا، کنار کشیدن و باخت سه هیچ می‌ارزه...!

امنیت شغلی

احساس عدم وجود امنیت شغلی یکی از مزخرف ترین حس‌های دنیاست. حتی اگر مدیرکل فیلانِ سازمانِ بهمان باشی...

ای بارش باران

یارو تبلیغ گذاشته توی خیابون به اسم «مبتکر دلالی علمی املاک»
یه سایت رزرو‌ جا هم هست به اسم «جا با ما» که اوشون هم مبتکر فلان‌کشی نوین هستن انگار.
کلا بد دوره زمونه‌ای شده...
به قول دوستان:
خشکسالی شده ای بارش باران برگرد...
#احمدی_نژاد

کاسبی به وقت شهرزاد

خوشم میاد از تیم تبلیغاتی سریال شهرزاد که از آبِ سریالشون هم کره می‌گیرن! فقط مونده عوامل رو ببرن توی پارک، بلیت‌فروشی کنن که ملت برن از پشت نرده‌ها عوامل رو ببینن... این‌طور که به نظر می‌رسه، تا پخش فصل دوم همینجوری قراره از مردم پول بگیرن... بی‌خیال دیگه برادر؛ یه خرده شل کن. شما که سی میلیارد سود کردی، الان مثلا ده هزار تا فیلم جشن اختتامیه رو بفروشی و کلاً ده میلیون تومن دربیاری، چه فرقی به حالت می‌کنه؟ حالا که اقبال مخاطب به یه سریال وجود داره، گندشو درنیارین و بذارین خاطره خوب دوشنبه‌های شهرزاد واسمون بمونه... خرابش نکنین تو رو خدا

خواهرم؛ رانندگی‌ات را!

نگاه جنسیتی ندارم اما پشت فرمون ماشین که می‌شینم، احساس می‌کنم تمام مشکلات و ترافیک تهران به خاطر راننده‌های خانم‌ه. از بس که #بین_خطوط رانندگی نمی‌کنن و جاهایی که باید باسرعت برن، بی‌سرعت میرن و موارد مشابه!

زندگی دوگانه پایتخت دود و گوگرد

کودکی آدم‌ها با هم خیلی فرق می‌کند؛ یکی توی روستای فلان‌آباد سفلی، دور از چی‌چی‌گرام‌ها دارد بزرگ می‌شود، که آخرش بشود آقای موتوری که آقای مدیر را که خواب مانده، برساند به جلسه شورای معاونین و‌ مدیران! یکی هم توی فلانیه، غرق چی‌چی‌گرام‌ها بی‌دغدغه‌ی آینده، زندگی را تجربه می‌کند که با سلام و صلوات، بیست سالش که شد، بشود آقای مدیر که وقتی خواب ماند سوار موتور آقای موتوری برسد به جلسه‌ی شورای معاونین و مدیران!
چقدر این روزها زندگی دوگانه‌ی پایتخت ترافیک و‌ دود و گوگرد و بوق و دعوا و غم رو دوست ندارم. و چقدر با ازدیاد چی‌چی‌گرام‌ها جا برای نوشتن کم شده، همانطور که هوا برای نفس کشیدن...

بازی با اعداد

اپلیکیشن هواشناسی گوشیم میگه تهران باید در گرم‌ترین زمان، بیست و هشت درجه باشه اما الان بیست و شش درجه‌ست. از طرفی میگه شما سی درجه (دو درجه گرمتر از حداکثر دما) رو ‌دازید احساس می‌کنید. مثل محاسبه تورم زمان احمدی‌نژاد می‌مونه... آخرشم مشخص نمیشه چی به چیه!
طراحی: عرفان قدرت گرفته از بیان