میم صاد آنلاین

در لحظه زندگی کن...

یکی از چیزهایی که توی کارِ ما (رسانه؛ چه مطبوعات و چه تلویزیون) اذیت‌مون می‌کنه اینه که به هیچ چیز نمیشه دل بست و هر لحظه امکان داره کاری که می‌کنی، آخرین کار خودت و مجموعه باشه! یعنی یک لحظه غفلت، یک عمر پشیمانی. مثل کار توی نیروهای نظامی و انتظامی می‌مونه... اولین اشتباه، آخرین اشتباهه.
...
من اما بر خلاف خیلی از همکاران رسانه‌ای (که به شدت منعطف‌ند و در لحظه می‌تونن با شرایط جدید ارتباط برقرار کنن)، ثبات دوست دارم؛ که بدونم از کجا اومدم و الان کجا هستم و در آینده به کجا خواهم رسید. می‌خوام برنامه‌ریزی بلندمدت کنم، پروژه‌های شخصی کلید بزنم که نیاز به مراقبت و نگهداریِ آهسته و پیوسته داشته باشه. اما خب توی این بی‌ثباتی که اول گفتم، این برنامه‌ریزی‌های بلندمدت به شوخی می‌مونه.
...
دوباره نزدیک تغییر سال‌یم. نود و هفت داره تموم میشه و منتظر نود و هشت‌یم. و من همچنان نمی‌دونم سال بعد، کجا قراره چیکار کنم؟ تصویرم از این سال به شدت محو و ناپیداست. و چی از این آزاردهنده‌تر؟
...
کاش یاد بگیرم در لحظه زندگی کنم...

یه بحثی هم هست ، که کلا میگه برنامه ریزی خیلی مسخره است
مخصوصا بلند مدتش
میگه ادم باید سیستم سازی کنه

مثالش چیه؟
میگه اگر یه نفر توی رشته وزنه برداری برنامه ریزی کنه که امسال مثلا توی فلان مسابقه رتبه اول رو بیاره ، بعد اگر دستش یا پاش اسیب ببینه بازم باید به کار خودش ادامه بده تا بتونه به برنامه عمل کنه
وگرنه حس بد عملی نکردن برنامه میمونه براش

یا ممکنه این وسط یه سری موقعیت های عالی پیش بیاد ولی چون برنامه اش اونجوری هست عملا باید فرصت های خوب رو از دست بده ، یا بزنه زیر برنامه

اما سیستم چی میگه؟
میگه شمایی که میخوای برنده فلان مسابقه بشی ، ببین کلیت قضیه برات چه مفهومی داره
چرا میخوای رشد کنی و ...
بعد بیا برای اون یک سیستم بریز
مثلا بگو من باید بتونم به این سطح از وزن و زور و ... برسم
حالا برای این برنامه ریزی های کوتاه مدت کن

اینجوری خیلی منعطف تر هست
و در عین حال شما بی هدف هم نیستی


مثال واقعی ترش اینه که ادم بخواد بره جایی
شما تهران سوار ماشین میشی به مقصد اصفهان
وقتی میرسی به قم میبینی ترافیک سنگینه ، اگر از قبل برنامه ریزی کرده باشی ، باید پشت این ترافیک مسخره وایسی و کلی زمان هدر بدی

اما اگر سیستم چیده باشی و مقصد سیستمت رسیدن به اصفهان باشه ، در لحظه برنامه کوتاه مدت رو عوض میکنی و اینبار میندازی از یه شهر دیگه میری سمت اصفهان



فکر میکنم ، من در حال حاضر ،‌ به هیچ عنوان ادم مناسبی برای توضیح این مسائل نیستم
و احتمالا اگر در موردش از منابع معتبر مطالعه کنید بهتر باشه
به هر حال من زور خودمو زدم :-)
یه همچین چیزی رو توی متمم هم خوندم
و حرفت رو کامل قبول دارم

و راستشو بخوای دارم به عنوان یک نقص شخصیتی روی این مسئله کار می کنم.
که بتونم در لحظه تصمیم بگیرم، مسیرمو تغییر بدم و درگیرِ برنامه‌ریزی‌ها نباشم
که به هر دلیلی اگر نشد، اینقدر افسرده نشم...

و فکر کنم خیلی کار داشته باشه این تغییر!
برای خدا کار کن :)
بعله!
مسیرش قشنگه
لااقل من که دوست دارم این مسیر تغییرو

منم درگیر برنامه ریزی بودم و دائم حالم بدتر میشد
از این همه شکست

اینجوری که مسیر منعطف هست دیگه شکست کمتر میشه

فک میکنم توی مسیرشم بیافتید کافی باشه
خودش حال ادمو بهتر میکنه
آره... نکته فنی‌ای‌ه؛ باید تمرینش کرد
جفتش کنار هم خوبه
و نشدنی
شنبه ۱۱ اسفند ۹۷ , ۲۰:۴۰ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
همه یه جوری دارن از ۹۸ می‌نویسن و من هنوز نتونستم از ۹۷ بیام بیرون. و به قول شما تصویر چندان واضحی هم از ۹۸ ندارم!
خانم؛ من هنوز توی 96 م. از اول پارسال هنوز سه روز بی دغدغه خونه نبودم... تمام عید 97 سرکار بودم؛ 98 هم خواهم بود
يكشنبه ۱۲ اسفند ۹۷ , ۰۸:۳۰ محمدحسین ظرافتی
به نظرم تو انتخاب روش باید منعطف باشیم و در لحظه، هر تصمیمی که متناسب با موقعیت بود بگیریم.
ولی تو انتخاب راهبرد یا هدف باید ثبات داشته باشیم.
من گیر م اینه توی روش خیلی منعطف نیستم!
واقعا کاش ....

اگه یاد گرفتی به ما هم یاد می‌دید در لحظه زندگی کنیم؟
هومم!
منم به شدت دوست دارم لحظه به لحظه آینده رو از قبل بدونم. اما از بعد ازدواجم همه‌چی لحظه‌ای شده... آسون نیست لحظه‌ای شدن!
خدایا ثبات لطفا!
دقیقا این چیزی بود که منِ مخاطب به‌خاطرش رسانه رو گذاشتم کنار. تموم‌شدن یهویی برنامه‌ها و آدم‌ها!

برعکس بقیه، امسال که به‌اجبار برنامه‌ریزی بلندمدت کردم واسه‌ی زندگی‌م، خیلی حس بهتری داشتم. تا قبل از این، همه‌چی شبیه ماراتن بود. همه‌ش بدو بدو. ولی حالا این ثبات، اون‌چیزیه که دنبالش بودم...

به‌نظرم برای خیلی از تصمیم‌های زندگی، نمی‌شه در لحظه زندگی کرد!
و من دو سالی که توی شهرداری نیمچه کارمند بودم، حالم خیلی بهتر بود.
امروز ببینمت، ان شالله سال بعد مشخص میشه کجایی ;)
:) 
طراحی: عرفان قدرت گرفته از بیان