سال هشتاد و هفت اولین تجربه ماشین سواری رو داشتم. با یه پیکان مدل 77؛ که مهمترین نکتهای که ازش توی ذهنم مونده اینه که دنده پنج نداشت. من با پراید آموزش دیده بودم و فکر میکردم همهی ماشینها باید دنده عقب و پنج دنده داشته باشن! باهاش دو بار تصادف کردم... هیچکدوم جدی نبودن و خسارتِ خاصی ندید.
سال هشتاد و نه اولین پراید رو گرفتیم، مدلش هشتاد و دو بود؛ شیشههاش برقی بود و دنده پنج داشت و مهمتر از همه کولر! بله... اینها اون موقع برای من آپشن بزرگی بودن. خاصه اینکه توی مسافرتها (اون موقع زیاد با ماشین مسافرت میرفتیم) واقعا به حضور کولر نیاز بود، به سرعت بالای 120 نیاز میشد و اینکه شیشهها دستی بالا نره مهم مینمود! یه تصادف خیلی بد باهاش سال 90 داشتم... دو بار توسط پلیس توقیف شد و بیشتر از هر ماشینی منو توی خیابون گذاشت.
سال نود و دو پراید سرحالتری گرفتیم. برخلاف پرایدِ قبلی، اصلاً منو توی خیابون نذاشت، یعنی هیچ وقت مجبور به استفاده از کمک امداد یا هل دادن یا بکسل نشدیم. (الان دست بابامه، یعنی اون موقع هم برای بابام بود و دست من امانت! و هنوز باهاشون مهربونه و اذیتشون نمیکنه) خاطرات خوشی ازش دارم و چقدر دلم براش تنگ شد یهو :)
سال نود و پنج النودِ فعلی رو خریدیم. به کماذیتیِ پراید دوم نیست اما اندازه پراید اول هم اذیتم نکرده... کم خراب میشه ولی پرخرج! امروز بردمش بعد از سه سال تحمل سروصدای پمپ هیدرولیک، این قطعه در حال حاضر کمیابش رو تعمیر کنم. و اندازه سه تا کتاب براتون غر در مورد مشکلات ارزی و گمرکی و قطعات خودرو و... دارم. .
پینوشت: این روزها خیلی مراقب ماشینهاتون و تمام وسایلتون باشید که خراب نشن.
- سه شنبه ۳۱ ارديبهشت ۹۸