میم صاد آنلاین

خدایا! یا من رو بکش یا این بخاری رو از بین ببر

 هوای تهران یهو سرد شده؛ البته نه اونقدر سرد، که کمی خنک شده. تازه بعد از نزدیک به چهل روز، یه کوچولو پاییزی شده؛ به تبع هوای شهر، هوای داخل دفتر هم کمی خنک شده.

متاسفانه همونطور که سیستم سرمایش/گرمایشِ دفتر توی تابستون، از پسِ تعدیلِ هوای محیط دفتر برنمیومد، گویا در زمستان هم از پسِ این مهم برنخواهد آمد!

بر همین اساس برای همکارانِ سرمایی، یک بخاری برقی موقت گذاشتن که کمی گرم شن. (تا فکری به حال سیستم گرمایش کنیم) عیبی نداره، مشکلی نیست... من که گرمایی هستم، فوقش توی محیط دفتر با لباس تابستونی می‌گردم و گرمم نمیشه.

ولی این بخاریِ لعنتی، نمی‌دونم کجای پره و موتور و بدنه‌ش مشکل داره که یه صدای قیژِ یکنواختی از خودش منتشر می‌کنه که همچون یک سوهان بزرگ بر مغز و روح و جان و روانِ من کشیده میشه.

تحمل‌ناپذیری من نسبت به این صدای شیطانی به حدی‌ه که الان که اینجا دارم این مطلب رو می‌نویسم، علی عظیمی از توی هدفون داره «خدا کنه که هیچوقت نرم رو اعصابِ تو» رو با صدای بلند فریاد می‌زنه. – آلبوم از عشق و شیاطین دیگر، قطع شماره سه، پناهنده - که مبادا این صدای قیژِ لعنتی چند ثانیه داخل گوش من بشه... چون فقط کافی‌ه کمتر از چند ثانیه بشنومش تا در لحظه سردرد بگیرم.

خدایا! یا من رو بکش یا این بخاری رو بسوزون!

علی عظیمی همکارتونه? دستش درد نکنه ولی خوب می تونید یه هدفون بذارید تو گوشتون
یا زنگ بزنید تاسیسات بیان ببینن چشه یا اگه تاسیسات ندارید بفرستیدش تعمیر
:)) نه خواننده ست.
عبارتِ «توی هدفون» رو به مطلب برای رفع سوتفاهمات اضافه کردم.
...
یه بخاری قدیمی داغونه، ارزش نداره
به نظرم تا رسیدگی به این موضوع هدفون بهترین گزینه است
البته همه افرادی که تو محل کار شما هستن شانس آوردن که فقط با صدا مشکل داری من چون به هر حال دخترم و نمیتونم مانتو نپوشم و باید این مانتوی گرامی رو پوشید گرمم میشد کلافه و عصبیم میشدم :)) یهو میدیدن رفتم از برق کشیدمش و جمعش کردم که نخوان باز روشنش کنن :))
آره... الان رفتم روی آلبوم لاله زارِ ابی! قطعه اول، بدون کلام! (شاید باورت نشه ولی صدای ابی رو دوست ندارم :)) )

به نظرم بخاری حیفه. میخوای.... D:
آره فکر خوبیه :))
بخاری که خودش با خودش مشکلی نداره که می گید قدیمیه
مشکل سر درد شماست به نظرتون ارزش نداره?
چی بگم والا!
همین الان همکارم من رفت کولر اتاقمون را روشن کرد :)
کاش من همکارِ همکارِ شما بودم!
کاملا میفهمم :) من خودم طرفدار ابی بودم ولی جدیدا دیگه زیاد صداشو دوست ندارم :دی دیگه شمام بزرگتری به اندازه 4 تا پیرهن عاقلتری :))
مثل وقتی که بچه بودم شبای برره میداد من ذوق داشتم و بابا بزرگم پوکر فیس بود و گاهیم نق میزد :)) چند وقت پیش یه بخشیش رو دیدم صلوات بود که نثار روح بابابزرگم میکردم چه زجری کشیده بود تا من اون سریال و سایر سریال‌ها رو ببینم :))
+ درود به شرف و اخلاق همکار آقای شریعتی خدا از این همکارها قسمت همه بکنه :))
همه بریم شرکت آقای شریعتی ینا :))
پس برم خدا رو شکر کنم که ما هرچی می‌گیم کوتاه شدیم از سرما، سیستم گرمایش اینجا رو‌ روشن نمی‌کنن. چون ممکنه... |:
بله بله
البته امروز (یازده آبان) گرمایش ساختمان ما درست شد
شنبه ۱۱ آبان ۹۸ , ۱۵:۴۷ محمدحسین میری پور
خدا روشکر همه روز های زندگیم بخاری خوب داشتم


ولی از کولر و وسایل سرمایشی هیچ خاطره خوب
ندارم و از جسنشون زاضی نبودم
خدا رو شکر
خب خدا رو شکر سیستم گرمایشتون درست شد... وگرنه پیشنهاد شیطانی‌ای داشتم براتون! :)))
:))
من اینجور مواقع اصلا معطل نمی کنم و سریع زنگ می زنم به اقای فتحی که مامور جمع اوری وسایل دست دومه که بیاد همین الان جمع کنه و ببره.

چون معتقدم که هر چیزی رو ببخشی، یکی بهترش میاد سرجاش.

حالا خداروشکر که بخاری تون درست شد.
آره بخاری مون اوکی شد خدا رو شکر.

ما هم دست به بخشیدن مون خوبه
طراحی: عرفان قدرت گرفته از بیان