میم صاد آنلاین

وزیرِ جوان، فیلترینگِ اینستاگرام و فیلم بارکد!

یه دیالوگ خوب هست توی فیلم بارکد؛ میگه: «هر وقت میگی خیالت راحت، من خیالم ناراحت‌تره.» بعد از صحبت‌های وزیرِ جوانِ ارتباطات درباره فیلتر نشدنِ اینستاگرام، باید گفت: «هر وقت تو میگی فیلتر نمیشه، مطمئن‌تر می‌شیم که فیلتر میشه!» هیچی نگو حداقل!

به کارهای عقب‌افتاده برسیم!

میگه حالا که تلگرام و اینستاگرام رو از دسترس خارج کردن، حوصله‌مون سر میره که؛ میگم اتفاقا الان وقت پرداختن به کارهای جامونده‌ی گذشته‌ست.

از اینستاگرام؛ در آستانه‌ی سقوط

مثل لپ‌تاپی که چند روز پشت‌سرهم روشنه و رِبه‌رِ هنگ می‌کنه، مثل ماشینی که بدون توقف هفت‌صد هشت‌صد کیلومتر توی جاده راه رفته و ریپ می‌زنه، مثل آدمی که تجریش تا راه‌آهن رو پیاده اومده و دیگه نای قدم برداشتن نداره، مثل چشمی که پونصد صفحه کتاب رو بی‌توقف خونده و دیگه سو نداره، مثل خیلی مثال‌های مسخره شبیه مثال‌های بالا، خسته‌م. خسته‌م و هواپیمای انگیزه و روحیه‌م به جای چهار تا موتور با یه موتور داره خودش رو به نزدیک‌ترین فرودگاه می‌رسونه، دارم زور می‌زنم که برسونمش. که کم نیارم. که حتی اگه قراره سقوط کنم، به جای کوهستان توی دریا سقوط کنم که شانس زنده موندنم بیشتر شه.

پژوهشی دربارۀ جست‌وجوهای مردم در گوگل

در رسانه‌های اجتماعی، در تکمیل جملۀ «شوهرم...»، بیشترین پاسخ‌های ارسال‌شده چنین مواردی بودند «بهترین است»، «بهترین دوستم است»، «فوق‌العاده است»، «عالی‌ترین است» و «خیلی خوش‌تیپ است». در گوگل پاسخ‌ها عبارت‌اند از: «کثافت است»، «آزاردهنده است»، «همجنس‌باز است» و «بدذات است».

گزیده مطلب در: اینجا
نسخه کامل مطلب در: ترجمان

سرعت عبور این روزها طبیعی نیست!

نگاه کردم دیدم بیشتر از بیست روز شده که توی اینستاگرام عکس نذاشتم؛ بعد اومدم اینجا (وبلاگ) و دیدم آخرین پستش مربوط به نهم شهریوره. از اون طرف کانال تلگرام هم پنج روز پیش آپدیت شده. فیسبوک هم که هیچ! اونقدر توش پست نذاشتم که ترجیح دادم پیجم با هزار لایک رو کلا پاک کنم. توییتر هم که همیشه توش آنلاین بودم، بیشتر از یک هفته ست که توییت نداشته. اینها اصلا مهم نیست! مهم اینه من فکر می کردم نهایتاً یکی دو روز ه که نرسیدم توی فضای مجازی فعالیت کنم و گویا بیشتر از سه هفته ست اون اتفاق بزرگ اجازه نداده حتی من اینجا چیزی بنویسم.

همچنان دعامون کنید. اون اتفاق بزرگ در آستانه سومین سالگرد ازدواج در حال نهایی شدن است.

مشهور شدن با نویسندگی؟!

پرتیراژترین کتابی که از من منتشر شده، حدود هشت هزار نسخه شمارگان داشته است اما امروز راحت می‌شود جوانانی را دید که صفحه اینستاگرامشان ۱۰ هزار بازدیدکننده دارد. پس باید خیلی کند ذهن باشیم که نویسندگی را راهی برای مشهور شدن بدانیم.

از گفت‌وگوی «محمدحسین شهسواری» با خبرگزاری مهر

زندگی دوگانه پایتخت دود و گوگرد

کودکی آدم‌ها با هم خیلی فرق می‌کند؛ یکی توی روستای فلان‌آباد سفلی، دور از چی‌چی‌گرام‌ها دارد بزرگ می‌شود، که آخرش بشود آقای موتوری که آقای مدیر را که خواب مانده، برساند به جلسه شورای معاونین و‌ مدیران! یکی هم توی فلانیه، غرق چی‌چی‌گرام‌ها بی‌دغدغه‌ی آینده، زندگی را تجربه می‌کند که با سلام و صلوات، بیست سالش که شد، بشود آقای مدیر که وقتی خواب ماند سوار موتور آقای موتوری برسد به جلسه‌ی شورای معاونین و مدیران!
چقدر این روزها زندگی دوگانه‌ی پایتخت ترافیک و‌ دود و گوگرد و بوق و دعوا و غم رو دوست ندارم. و چقدر با ازدیاد چی‌چی‌گرام‌ها جا برای نوشتن کم شده، همانطور که هوا برای نفس کشیدن...

تلگرام

دلم برای روزهای بدون تلگرام، اینستاگرام و بقیه گرام های گرامی تنگ شده... یک ماه و خرده ای توی دوربرگردون چیزی ننوشتم و این، بدترین چیزی بود که امروز اذیتم کرد. دو ماه از آخرین کتابی که خوندم می گذره و این سطحی شدن، بدجور داره آزارم میده.
طراحی: عرفان قدرت گرفته از بیان