میم صاد آنلاین

دانکرک؛ فیلمی در ژانر دفاع مقدس

دیشب بعد از کلی تعریف و تمجید از فیلم دانکرک، آخرین ساخته استاد کریستوفر نولان، این فیلم رو در آرامش دیدیم؛ من که اصلا دوستش نداشتم. به نظرم در حد فیلم‌های دفاع مقدسِ ساختِ داخل، فیلمی سفارشی و معمولی بود که تنها بخشِ حضورِ نولان رو می‌شد در روایت موازی سه‌گانه زمین، دریا و آسمان دید که اون هم به شکل ایده‌آلی اتفاق نیفتاده بود.

اگر ندیدید، هیچ چیزی از دست ندادید؛ احتمال مثلِ جایزه گرفتن‌های فیلم‌های دفاع مقدس در فجر، این فیلم اسکار هم بگیره؛ اما بعد از گرفتن اسکار هم نبینیدش! #ضدپیشنهاد

تعطیلات باید اینجوری باشه

جمعه رو از دست دادیم، شنبه هم بالاجبار سرکار بودیم اما یکشنبه! یکشنبه‌ی تعطیلِ بسیار خوبی بود. غیر از دیدنِ فیلم «ترومن شو» که حسرت خوردم چرا اینقدر دیر دیدمش؛ با محیا، سه تا کارِ خوب دیدیم. انیمیشن «بچه رییس» که تهِ فرهنگسازی برای بچه‌دار شدن بود؛ به همراه فیلم‌تئاتر «ستوان اینیشمور» که متنِ به شدت قوی‌ای داشت. و «جایی برای پیرمردها نیست»ِ برادرانِ کوئن. که البته زیرنویسش به قدری بد بود که بنظرم باید با یه زیرنویس دیگه بعداً مجدد ببینیمش.

پی‌نوشت: همین چهار تا کار رو بخوای توی سینما و تئاتر ببینی، باید بالای صد، صد و پنجاه خرج کنی؛ اما میشه راحت و رایگان خونه دید. و به نظرم توی خونه فیلم/تئاتر دیدن، لم دادن جلوی مبل، وسطش پاوز کردن و رفتن به دستشویی، آپشن‌هایی‌ه که توی سالن فیلم/تئاتر دیدن، ندارتشون.

عاقبت هوش‌های مصنوعی ترسناک است

فیس‌بوک مجبور شد که سیستم هوش مصنوعی‌اش را بعد از اینکه سرخود، برای خودش یک زبان ارتباطی ابداع کرد، خاموش کند! این خبر ترسناک کاملاً واقعی است. اتفاقاتی که در فیلم‌های فانتزی هالیوودی می‌دیدیم، الان دارد به واقعیت تبدیل می‌شود. 

من ترجیح میدم حالا که اینقدر به تکنولوژی هوش مصنوعی نزدیک شدیم؛ آینده هوش‌های مصنوعی شبیه فیلم Her / او و سریال West World / دنیای غرب باشه. لطفا!

ایشالا عروسیت/عزات

ده سالی مجبور شدم توی عروسی فامیل، خاله و عمه هامو تحمل کنم که میزدن پشتم و با خنده میگفتن بعدی نوبت توئه. منم توی عزاداری ها همین کار رو باهاشون کردم تا دست از سرم برداشتن. / وودی آلن

هالیوود، حامی نهاد خانواده

اگر فیلم‌های سینمایی چند سال اخیر هالیوود، به خصوص اونها که نامزد اسکار شدن یا جایزه گرفتن رو تحلیل کنیم، «نهاد خانواده» تقریباً خط قرمز تمام خطوط داستانیه و تنها چیزی که همیشه حواسشون هست از بین نره، همین کلمه‌ی به ظاهر ساده‌ی «خانواده» است که ما فقط توی کارهای فرهنگی، شعارش رو میدیم که کانون خانواده رو گرم نگه داریم و اینها. 
در این مورد باید مفصل‌تر نوشت؛ ولی علی‌الحساب سریال‌ها، انیمیشن‌ها و فیلم‌های سینمایی آمریکایی (نه اروپایی) رو از این زاویه نگاه کنین و با آثار فرهنگی خودمون (خاصه فیلم‌های سینمایی) مقایسه کنین؛ دقیقا جاهامون عوض شده؛ ما خانواده رو می‌زنیم و اونها ازش دفاع می‌کنن.
به نظرم یه جای کار داره می‌لنگه...

کارخانه رویاسازی

دیروز جایی بودم، سعید قطبی‌زاده منتقد معروف داشت صحبت می‌کرد؛ گفت: از وقتی که سینما به جای کارخانه رویاسازی، تبدیل به آینه واقعیت‌های جامعه شده، در حال نابودی‌ه. کاش انتظارمون رو از سینما بالا ببریم...
با اینکه قبول دارم، رویا و تخیل انتها ندارند و تا بی‌نهایت میشه با کمک سینما رویاسازی کرد؛ و با تمام احترامی که برای آقای قطبی‌زاده قائل هستم، به نظرم دوره رویاسازی تموم شده و الان مردم دوست دارن خودشون رو روی پرده سینما ببینن و به همین خاطر، امثال اصغر فرهادی شهرت جهانی پیدا کردن. کاش به جای تاسف خوردن به حال سینمای دنیا، این تغییرات رو بپذیریم...

مریخی The Martian - 2015

خیلی هم مهم نیست که در کهکشان بالا کدام است و پایین کدام. مهم این است که وقتی مت دیمن روی مریخ تنها مانده، تصاویری که از او به زمین می‌رسد از دید یک ناظری‌ست که بالاست، خیلی هم بالاست. شما خیال کن که یک خدایی آن‌بالا دارد بشر را نظاره می‌کند. بشر تک و تنها، بعد از هبوط. که چه‌طور آرام‌آرام همه‌چیز را از نو شروع می‌کند. حیات چندصدروزه‌ی مت دیمن روی مریخ شبیه به فشرده‌ای از تاریخ تمدن بشریت است. ارجاع‌هایی به دوران کشاورزی و اختراع خط و ارتباط (با خدا). برای ماها که از دوران پارینه‌سنگی ارتباطات دیجیتال آمده‌ایم، از پیشااینترنت و بی‌بی‌اس‌هایی که در آغاز بود و فقط کلمه بود، آن لحظه‌ای که ارتباط مت دیمن و زمین برقرار شد و کلمات رفت و آمد خیال‌مان راحت شد که دیگر همه‌چیز ممکن است. خیال‌مان راحت شد که چون بلد بودیم چطور می‌توان زنده ماند و دوام آورد حتا با آن حجم تنهایی، وقتی یک خط ارتباطی‌ای هست با آدم/آدم‌هایی میلیون‌ها کیلومتر آن‌طرف‌تر. 

از سرهرمس مارانا

ضد پیشنهاد: کارول نبینید!

لیست نامزدهای بهترین فیلم جوایز معتبر رو که نگاه می‌کنیم، همه میگن «کارول» شانس اول همه جوایزه؛ از اسکار تا گلدن‌گلوب... آی‌ام‌دی‌بی بالایی داره و منتقدان هم نمره خیلی بالایی بهش دادن؛ اما بر خلاف تصور اصلا فیلم خوبی نیست؛ اصلا منظورم بازی‌ها و کارگردانی و موسیقی و... نیست! واقعا دیدن یک فیلم همجنسگرایانه حتی اگر در بهترین شرایط هم ساخته شده باشه، برای منِ مخاطبِ شرقی اصلا قابل قبول نیست. پس اگر با دیدن صحنه‌های مهوع همجنسگرایانه فیلم‌ها حالتون بد میشه، کارول رو اصلا نبینید.

بازگشته ۲۰۱۵

اگر دنبال یک فیلم جذاب غیرآپارتمانی هستین که کارگردان برنده اسکار سال گذشته باشه، جکِ تایتانیک «لئوناردو دی کاپریو» توش بازی کرده باشه، درباره فرهنگ آمریکایی-سرخپوستی هم باشه و درس زندگی هم بده؛ و البته پر از صحنه های خون و خونریزی هم باشه... فیلم «بازگشته» الخاندرو ایناریتو رو بهتون پیشنهاد می کنم. 
توصیه شماره یک: فقط یه کم طولانیه و شاید مجبور باشید وسطش آنتراکت بدین به خودتون!
توصیه شماره دو: ضمن اینکه همزمان با دیدنش هم ترجیحاً چیزی نخورین؛
طراحی: عرفان قدرت گرفته از بیان