میگن انسان مدرن باید روزی هشت ساعت خواب، هشت ساعت کار و هشت ساعت زندگی کنه؛ اما توی این تهرانِ لعنتیِ پر از دود و گوگرد، من در ایدهآلترین حالت ممکن، هفت ساعت میخوابم، حدود ده ساعت سرکار هستم و دو سه ساعت هم بیشتر برای زندگی فرصت ندارم؛ بقیهی روز رو در ترافیک ناراحتکنندهی پایتخت هستم و حرص میخورم. ترافیکی که نه با استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی میشه پیچوندش و نه با تغییر ساعت کاری؛ قدیمترها ساعت ده و یازده که به خیابون میرفتی، بار اصلی ترافیک کم شده بود و مسیر دو ساعته جنوب به شمال شهر رو میتونستی نیم ساعته طی کنی اما الان هر ساعت از شبانه روز بخوای بری، حداقل دو ساعت صبح و دو ساعت شب توی ترافیک باید بنزین بسوزونی.
دلم برای خودم و چند میلیون شهروند دیگهی این شهر لعنتی میسوزه...
- يكشنبه ۲ آبان ۹۵